مُحرّم آمد و مـــــــــــــــاه عزا شد مه جـــــــــــــــانبازی خون خدا شد
بلند از تــــــــربــــت پاک شهیدان شعــار کُـــــــــــــل ارض کربلا شد
دل شطّ فـــرات از خون زند موج کــــــــــه دست از پیکر سقا جدا شد
در آغـــــوش پدر خندید و خوابید چــــــــــــو پیکان با گلویش آشنا شد
مــــرا عاشق تر از پروانه کردی غــــــــــــم عشق تو شمع بزم ما شد
اگر دردم دوا می شد چه می شد؟ اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
نـصیبم کربلا می شد چه می شد؟ اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
مـــرا مهر تو آیین شد حسین جان که دل آئینه ایزد نمـــــــــــــــــــا شد
جوانــــــــــمردان عالم را بگویید دوباره شور، عـــــــــــاشورا بپا شد
چرا مولای مــــــــــا مهدی نیامد که خون دل روان از دیـــــده ها شد
شاعر:محمد جوا غفور زاده
- یکشنبه
- 5
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:41
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه