به درد هجر بسازید چاره جز این نیست
اگر فراق نباشد وصال شیرین نیست
قسم به شور جوان این کلام پیر من است
که هر که را نبود عشق و عاشقی دین نیست
بیا که بی گل رویت بهار پاییز است
بیا که بی تو به بستان و باغ آزین نیست
کدام سینه زشمع محبت تو نسوخت
کدام دیده زاشک فراق خونین نیست
به جز خیال تو و اشک چشم و سوز درون
مرا به بستر غم هم دمی به بالین نیست
هزار بار بگو تهمتم زنند به کفر
مرا به غیر محبت مرام و آیین نیست
غنی ترم زهمه با همه تهی دستی
هر آنکه دولت عشق تو داشت مسکین نیست
بهشت عشق بدانید نخل «میثم» را
که میوه اش به جز از مدح آل یاسین نیست
- دوشنبه
- 21
- آبان
- 1397
- ساعت
- 12:44
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه