آتش کین شد از خانه ام شعله ور
من به اشک بصر ناله کردم پدر
آه و واویلتا آه و واویلتا
بین دیوار و در استخوانم شکست
زیر پا محسن و حیدر از پا نشست
آه و واویلتا آه و واویلتا
از فشار در و ضربه ی آن لعین
در میان گذر خورده ام بر زمین
آه و واویلتا آه و واویلتا
کس نگفت ضربه بر زن تنها مزن
بدتر از آن زنِ حامله را مزن
آه و واویلتا آه و واویلتا
******
شائق
- سه شنبه
- 22
- آبان
- 1397
- ساعت
- 2:12
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه