هرکس که باولای تودل آشنا نکرد
لب تشنه ماند و روی به آب بقا نکرد
چشمی که دید روضه نورانی تو را
دیدار باغ خُلد طلب از خدا نکرد
هرگز نمی رسد به مشامش نسیم عشق
آن کس هوای قبر تو در سامرا نکرد
ای عسکری لقب که غم توعظیم بود
دل راغمی چو داغ تو ماتمسرا نکرد
گل ها به عمرکوته توگریه می کنند
یک غنچه لب به خنده زداغ تووانکرد
قربان آن دلی که به شبهای سوزو ساز
حتی به حبس دامن شب را رها نکرد
دشمن زکشتن تو کجا می کند حیا
جائی که او زکشتن زهرا حیا نکرد
هرگوشه ازدل تو پُراز درد و غصه بود
جز زهر کینه درد دلت را دوا نکرد
دشمن پس از تو بُرد به کاشانه ات هجوم
تنها به زهر دادن تو اکتفا نکرد
ای گل زبی وفایی گلچین روزگار
دنیای دون نصیب توغیر ازجفا نکرد
- سه شنبه
- 22
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه