تقدیم به حضرت فاطمه معصومه(س)
هرگز عجیب نیست ببینی که عاشقی
طی می کند برای حرم راه دور را
پروانه ای که دیده در این بارگاه عشق
در نیمه شب تلألؤ بانوی نور را
***
حالا جوان شدست همان کودکی که از
دستان خادمان حرم تکه ای نبات
با شوق می گرفت و لبش خنده می نشست
در عمق قاب آینه ها خیره بود و مات
***
گم کرده خویش را به تکاپوی خویش بود
گلدسته ها دوباره صداشان درآمدست
حالا دخیل بسته نگاهش به این حرم
بغضش شکسته کاسهی صبرش سرآمدست
***
چشمش در آستانهی دیدار گنبدست
از دل پرید مرغ سخن هاش بی کلام
اشکش بلور و دیده ی او غرق آسمان
اینگونه گفت عمهی سادات السلام
شاعر: حمزه محمودی
- یکشنبه
- 27
- آبان
- 1397
- ساعت
- 20:33
- نوشته شده توسط
- حمزه محمودی
- شاعر:
-
حمزه محمودی
ارسال دیدگاه