• جمعه 2 آذر 03

 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت حضرت مسلم(ع)-(بنویسید مرا یار اباعبدالله)

11003
23

بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ي دربار اباعبدالله
منتظر مانده دیدار اباعبدالله
من کجا و سر بازار اباعبدالله

تا خداهست خریدار اباعبدالله
عاشق آن است که دیدار کند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر دارش را
باز آماده کند جان دگر بارش را
فاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را
هر که افتاد پی کار اباعبدالله
من پرم را به روي دست گرفتم،دیدم...
جگرم را به روي دست گرفتم،دیدم...
سپرم را به روي دست گرفتم،دیدم...
تا سرم را روي دست گرفتم،دیدم...
راهم افتاده به بازاراباعبدالله
وقت هجران به گریبان چه نیازي دارم
به دل بی سروسامان چه نیازي دارم
با لب پاره به دندان چه نیازي دارم
به سرشانه اینان چه نیازي دارم
تا سرم هست به دیوار اباعبدالله
قبل از آنیکه بیایدخبرم راببرید
زیرپایش مژه چشم ترم راببرید
محضرش دست به دست این جگرم راببرید
گرسرم را و سر دو پسرم راببرید
باز هستیم بدهکار اباعبدالله
سنگهاخوب نشستندبه پاي لب من
لب من ریخت و پیچید صداي لب من
طیب الله به این لطف و وفاي لب من
بعد ازین آب حرام است براي لب من
بسکه لبریزم و سرشار اباعبدالله
مانده ازجلوه والاي توحیران،مسلم
جان خود ریخت به پاي توبه یک آن،مسلم
عید قربان شهان،هست فراوان مسلم
من به قربان تونه...جان هزاران مسلم
تازه قربان علمداراباعبدالله
به ولاي تو نداده ست اذان،هیچکسی
وا نکرده ست به شان تو دهان،هیچکسی
مثل مسلم نبود دل نگران،هیچکسی
بخداوند که در هر دو جهان،هیچکسی...
مثل من نیست گرفتاراباعبدالله
پیکرم وقف نوك پا زدن طفلان شد
کوچه کوچه سر من بود که سرگردان شد
چه خیالی ست که بازیچه ي این و آن شد
یا که برعکس به میخی تنم آویزان شد
دست حق باد نگهدار اباعبدالله
شاعر: علي اكبر لطيفيان

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران