یکی گفتا چنین با اهل سنت
که هان ای مدعیان در شریعت
بود یکسان به نزد باور ما
کتاب و قبله و پیغمبر ما
حدیثی مشترک هم هست ما را
که "من مات و لم یعرف اماما"
بود آن مرگ ، مرگ جاهلیت
چه میدانید از مهدی ی امت ؟
بگفتا : او امام عدل و داد است
که ما را نیز بر او اعتقاد است
به زنده بودنش ایمان نداریم
به میلادش ولی چشم انتظاریم
اگر روزی به این دنیا بیاید
جهان را از عدالت پر نماید
چو بشنید این سخن ، گفتا دوباره
که دارد اهل سنت راه چاره
رها سازید زین پس شک و تردید
دوباره زیر سقفی جمع گردید
کنید اجماع و مردم را ببینید
یکی را بر خلافت برگزینید
امام خویشتن سازید او را
هم او منجی شود بر اهل دنیا
که اسلام از دمش نیرو بگیرد
جهان را عدل و داد او بگیرد
جوابش داد : این حرف اشتباه است
بشر کی آگه از سر اله است
امام و انتخاب ، این حد ما نیست
فقط این کارها ، کار خدائیست
دوباره گفت با آن اهل سنت
که هان ای مدعی ی در شریعت
چرا بعد از نبی از حق بریدید ؟
برای خود خلیفه برگزیدید
اگر حکم خلیفه انتخاب است
دوباره این عمل عین ثواب است
اگر امر از خداوند است نازل
که آن شورای اول بوده باطل
برادر جان ، رها کن ظلمت خویش
تفکر کن ، تدبر کن ، بیاندیش
- چهارشنبه
- 30
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه