مسلمم کبوتر نامه بر شه ولا
آخرین سفیر عشق خامس آل عبا
در هر خونه میرم درا به روم بسته میشه
دل من ز بی وفایی زار و بشکسته میشه
یا حسین غریب مادر مهربون برادرم
مردمش برا حسین نامه نوشتن که بیا
حالا شمشیر کشیدن برای کشتن آقا
روی دار کوفه اما التماس و شور وشین
برو ای باد صبا بگو میا کوفه حسین
یا حسین غریب مادر مهربون برادرم
صحبت مردم کوفه شده از قحطی آب
نقل بزمشون شده کودک دلبند رباب
میون حرفای مردم ارباً اربا شنیدم
توی دست یک نفر تیر سه شعبه می دیدم
یا حسین غریب مادر مهربون برادرم
یا حسین شنو توسر بسته سخن ز نوکرت
گوشواره وا کن و از گوش سه ساله دخترت
روی دار کوفه ام با التماس و شور و شین
با لبای پر زخون میگم میا کوفه حسین
یا حسین غریب مادر مهربون ارباب من
من بمیرم از برای قلب زینب صبور
آخه حرفایی شنیدم از سر و کنج تنور
اینجا مردمانش از عجب و ریا لبالبن
دامناشون پر سنگ و چشم به راه زینبن
عده ای نقشه برای خیمه ها کشیدن
عده ای با نیزشون فکر سر بریده ان
روی دار کوفه ام با التماس و شور و شین
جون هر کسی که دوست داری میا کوفه حسین
یا حسین غریب مادر مهربون برادرم
فاطمه اومده گودال دیدن نور دو عین
اومده زیارت پیکر پر خون حسین
تا حسین و غرق خون دید
ناله زد وای پسرم
خنجر رو نکش رو حنجر
آخه من یه مادرم
شاعر:وحید قاسمی
- دوشنبه
- 6
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:3
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه