در مدح و منقبت
پیامبرگرامی اسلام(ص)
منور عالم شده از روی محمد
جنان معطر شده از بوی محمد
چشم خلایق شده بر سوی محمد
جنت و فردوس بود کوی محمد
رحمت بی انتها به دست محمد
ساغر و ساقی و باده مست محمد
هرچه بگویم من از کلام محمد
هرچه بجویم من از پیام محمد
داده خدا مژدهی سلام محمد
مستی ساقی بود ز جام محمد
ساقی کوثر علی مست محمد
هستی او جمله از هست محمد
باز دوباره به نام احمد مختار
لعل لبم باز شد باز به گفتار
موسم دیدار من کی شود ای یار
روشنی چشم من شمع شب تار
من به ولای تو سرسپردهترینم
با نظر حضرتت به عرش برینم
نام تو بردم دلم قرار گرفته
دستهگلیازتوفصل بهارگرفته
یا که سراغ تو ز گلزار گرفته
نزد خدا از تو تا اعتبار گرفته
آبروی اهل قبله از نگاه شریفت
بندهشدم بند در سپاه شریفت
از دل و جان گشتهام غلام بلالت
محو جمال تو گشته مست کمالت
ای به فدای تو و صبح وصالت
مکتب توحید شد حسن خصالت
شافع محشر تویی تو رمز حیاتی
لایق تمجید حق در صلواتی
- پنج شنبه
- 1
- آذر
- 1397
- ساعت
- 8:21
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه