همینکه زاده شدی تو جهان معطر شد
ز نور چهره ی تو آسمان منور شد
دوچشم مادرت از یمن مقدمت تر شد
چه شد که تشنه ی دیدار تو پیمبر شد؟
هرآنکه بغض تو درسینه داشت کافر شد
دریده سینه ی خود کعبه هم برای علی
هزار جان گرامی بُود فدای علی
من آفریده شدم تا شَوم گدای علی
پدر غلام علی بود و خاک پای علی
خوشا بحال کسی که غلام حیدر شد
خدا بخاطر حیدر عذابمان نکند
به پیش چشم حسودان خرابمان نکند
هرآنچه میکند از خود جدایمان نکند
خداکند که "غریبه" خطابمان نکند
دلش خوش است هرآنکه برات نوکر شد
به زیر پای شما حال مضطر آوردم
اگر قبول کنی محضرت سر آوردم
دلیل داشت اگر رو به این در آوردم
به شوق دیدن صحن تو پر درآوردم
دوباره حرف حرمشد ،دلم کبوتر شد
دوباره میل تو دارد دل پریشانم
ببین که از شعفت پاره شد گریبانم
اگر گداییتان را کنم سلیمانم
یقین بخاطر تو پر شده نمکدانم
خوشا کسی که مقامش مقامِ قنبر شد
میان معرکه ها خون بپا کند حیدر
به ضربه ای سر مرحب جدا کند حیدر
برای دین خدا جان فدا کند حیدر
به غمزه حاجت مارا روا کند حیدر
عذاب و لعنت حق بر کسی که منکر شد
علی امام من است و منم گدا زاده
و طوق بندگی ام دست حیدر افتاده
مرا خدا به تو داده تو را بمن داده
خراب حضرت حیدر همیشه آباده
علی گفتم و حالم دوباره بهتر شد
گره گشایی و ذکر تو اسم اعظم شد
کسیکه حب تو در سینه داشت آدم شد
تو سفره داری و مهمان سفره حاتم شد
بساط مستی ما با شما فراهم شد
به قلب سنگی من دَس کشیدی و زر شد
- پنج شنبه
- 1
- آذر
- 1397
- ساعت
- 10:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
هاشم محمدی آرا
ارسال دیدگاه