من یاوری جز این پسر ندارم
در باغ خود یک گل دگر ندارم
این یاس گلزار من است
غنچة بی خار من است
ای اهل عالم – ای اهل عالم «تکرار»
دانید تیر حرمله چه ها کرد
آمد به باغ و لب غنچه وا کرد
او بر رخ من خنده کرد
از خود مرا شرمنده کرد
ای اهل عالم – ای اهل عالم «تکرار»
این گل به مشکین موی او شکن هاست
در چشم نیمه باز او سخن هاست
آئینه ی وجودم اوست
هم غیب و هم شهودم اوست
ای اهل عالم – ای اهل عالم «تکرار»
منیع:سایت مدایح
- دوشنبه
- 6
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:22
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه