سوگند می خوریم به قالو بلای عشق
سوگند می خوریم به بدرالدجای عشق
ما زنده ایم زنده به حال و هوای عشق
خانه به دوش و در به در کوچه های عشق
تابید نور رحمت حق نور سرمدی
مستیم باز از جلوات محمدی
یک جلوه کرد و بت کده را تارومار کرد
یک یاعلی که گفت هزاران شکار کرد
با غمزه ای زمین و زمان را دچار کرد
لب تا گشود میکده ها را خمار کرد
هستیم در لوای تو ای بت شکن ترین
خاکیم زیر پای تو ای بت شکن ترین
آورده اند نام تو را با تمام عشق
باید که سجده کرد به قدر و مقام عشق
پا شد هزار مرتبه بر احترام عشق
تازه گرفته رنگ خودش را قوام عشق
تو آمدی که رحمت بی حد ببارد و
نام علی به آل محمد ببارد و
در چارده مسیر تویی مقتداترین
تکیه به کوه قامت تو زد ستون دین
ای منتهای قدرت حق زیر آستین
بر لحظه های خلق تو پیوسته آفرین
دستی بکش که باز دلم مبتلا شود
یک دم بزن که خاک دلم کیمیا شود
دستی بکش بروی سر ما ندارها
عالیجناب این همه شب زنده دارها
برهم زدي بساط دل بی قرارها
جمعند دور روی تو امشب نگارها
خورشید و ماه معتکف بر جمال تو
ریزه خوریم بر سر خوان بلال تو
شیعه که جام مستیتان را به لب گرفت
حالا بساط نوكريش روز و شب گرفت
شایسته بود شیعه از اینجا لقب گرفت
تو آمدی و مذهب ما یک نسب گرفت
تا زنده ایم عاشق آل محمدیم
ما بندگان صادق آل محمدیم
آقام شد که نوکریم رنگ و بو گرفت
نوکر شدم که زندگیم آبرو گرفت
من هرچه داشتم همه چشمان او گرفت
شکر خدا که دعای دلم مو به مو گرفت
می خواستم گدای تو باشم فقط همین
ای کاش من برای تو باشم فقط همین
- چهارشنبه
- 7
- آذر
- 1397
- ساعت
- 10:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
احمد شاکری
ارسال دیدگاه