• سه شنبه 15 آبان 03


نذر رأفتِ بیکران -(چشم هایم خیره شد بر قابِ سقّاخانه ات )

657
2

چشم هایم خیره شد بر قابِ سقّاخانه ات 
سخت دلتنگم! شدم بیتابِ سقّاخانه ات
موجی از دریای رأفت در وجودم جان گرفت
آن شبانگاهی که دیدم خوابِ سقّاخانه ات
اوّل هر صبح عیسی مُرده را جان می دهد
با همان عطر گلاب نابِ سقّاخانه ات
حضرتِ أم البنین(س) پابوسَت آمد تا که شد-
ذکرِ «یاعبّاس(ع)» از آدابِ سقّاخانه ات
شخص میکاییل آمد بعد تعظیم و سلام
رزقِ عالم را گرفت از آبِ سقّاخانه ات 
زیر لب میگفت با خود شیخ-حرّعاملی
معرفت می بارد از مهتابِ سقّاخانه ات
همجوارت هست و میخوانَد نماز شکر را؛
پنجره فولاد در محرابِ سقّاخانه ات
بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ سامرا
جرعه ای نوشیدم از سردابِ سقّاخانه ات!

  • چهارشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران