• سه شنبه 15 آبان 03


اشعار شهادت حضرت مسلم(ع)،(سردار سر شکسته ی دار العماره ام)

4155
7

سردار سر شکسته ی دار العماره ام

آیـــد اذان مغربِ  غم از مناره ام

گفتم بیا حسین زبانم بریده باد

با این گناه لایق نــار و شراره ام

 

با دست های بسته مگر می شود چه کرد؟

شوریده وار منتظر راه چـاره ام

شاید نسیم حرف دلم را به او رساند

شاید تمام شد هدف نیمه کاره ام

شد دانه های اشک غرور جریحه دار

تسبیح یکــصد و دهمین استخــاره ام

تاریخ مصرفم، دو سه روزی گذشته است

در موزه نـــگاه همه سنگ واره ام

وقت حسین گفتن من کوفیان چرا؟

با مشت می زنید به لب های پاره ام

عاشق ترین سفیرم و در حیرتم چرا؟

در آسمان شهر شما بی ستاره ام

کوری چشم تان سر دروازه، روی  دار

زخمی ترین بدون سر خوش قواره ام

حرف صریح من به دلی کارگر نشد

دنبـال یـک ربــاعی پر استعاره ام

 

شاعر:وحید قاسمی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران