• پنج شنبه 1 آذر 03

 محمد قاسمی

شعر ارتحال حضرت معصومه (س) -(تو بستر به سختی نفس میکِشی)

1155

تقديم به حضرت معصومه عليهاالسّلام

تو بستر به سختي نفس ميكِشي
تو اين لحظه ها شكل مادر شدي
الان خوب حس ميكنم واسه چي
تو زهراي موسي بن جعفر شدي

چقدر زوده پرپر شدن واسه تو
چقدر زوده واست خميده شدن
شدي فاطمه تا كه سهمت باشه
تو سِنّ جووني شهيده شدن

چقدر داغ ديدي تو يك نصفه روز
با اينكه دلت هيچ طاقت نداشت
بازم شُكر كه مثل زينب ديگه
تَـهِ داستانت اسارت داشت

شنيدن كه داري مياي سمت قم
برا پيشوازت همه اومدن
تا سايه ت رو حتي نبينه يه مرد
زَناشون همه دور تو صف زدن

زمين قم اون روز تو چشم خلق
گمونم كه هم رتبه ي عرش بود
با فرشاي با ارزش و قيمتي
مسير عبور شما فرش بود

قم از كوفه و شام بيزار بود
كه گل ريختن پيش پات مَردُمِش
تا موسي بن جعفر رو راضي كُنَن
چه ها كه نكردن برات مَردُمِش

برات بهترين جاي شهر قم و
قُرُق كرد مُوسيٰ بن خَزرج،كه ما
نباشيم فردا خجالت زده
مثه كوفيا و مثه شاميا

شدي زينب ثاني امّا ديگه
خرابه نشيني نصيبت نشد
روي نيزه ديگه سر مَحرمات
قراره دل بي شكيبت نشد

تو هرجا كه شيرخواره ديدي دلت
حسابي شكست عين خانوم رُباب
ولي ديگه با دست بسته نبُرد
تو رو هيچ كس توي بزم شراب ..

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



محمد

تشکر
با تشکر از زحمات شما

دوشنبه 26 آذر 1397ساعت : 16:15

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران