• شنبه 3 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)غم دلبر/دلم از هجر برادر چکنم ریخت به هم

706

دلم از هجر برادر چکنم ریخت به هم
همه ی هستی ام آخر چکنم ریخت به هم

اهل قم شان مرا خوب نگه داشته اند
دل ولی از غم دلبر چکنم ریخت به هم

فاطمه هستم و سیلی به رخ من نزدند
جگرم از غم حیدر چکنم ریخت به هم

وای زینب وسط شعله ز دل آه کشید
پشت در،صورت مادر چکنم ریخت به هم

میخ،در سینه فرو رفت ولی پهلوی او
از شکاف در و خنجر چکنم ریخت به هم

اهل قم بر سر بازار نبردند مرا
قلبم از غارت معجر چکنم ریخت به هم

دل شب گوشه ی ویرانه چه غوغایی شد
حرم از گریه دختر چکنم ریخت به هم
******
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران