شد رضا در عزای خواهرش خونجگر
گه به سینه زند گهی زغصه به سر
شهر قم در عزا گشته ماتمسرا
وامصیبت
گر چه در خاک تیره شد نهان روی تو
کس نزد ضربه ی لگد به پهلوی تو
دیده دریا کنم یاد زهرا کنم
وامصیبت
کعب نی بر تن اطهر تو کی زدند
عمه ات را ولی به مجلس می زدند
غم به دلها نشست دل از این غم شکست
وامصیبت
*****
شائق
- دوشنبه
- 26
- آذر
- 1397
- ساعت
- 16:44
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
سید
خیلی عالی
دوشنبه 26 آذر 1397ساعت : 17:02