آمدم بر آستانت سر نهم سامان بگیرم
دل دهم دلبر بیابم جان دهم جانان بگیرم
آمدم در کربلایت می کنم جان را فدایت
بگذرم زین عمر فانی عمر جاویدان بگیرم
آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری
آمدم دردم بگویم بس که من درمان بگیرم
یا حسین ای آنکه سبط رحمة للعالمینی
رحمتی کز تو جواز رحمت رحمان بگیرم
از حضورت شرمسارم اینقدر امیدوارم
کز عطایت می توانم بخشش عصیان بگیرم
میهمان بودی تو بر من من به رویت راه بستم
چون ندانستم نباید راه بر مهمان بگیرم
آمدم با جان نثاری زینبت را شاد سازم
تا که از زهرا به محشر سر خط غفران بگیرم
دست رد بر سینه ام مگذار و بگذر از خطایم
تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم
- دوشنبه
- 6
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:23
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
استاد سید رضا موید
مجید نورزاده