• جمعه 2 آذر 03


حضرت معصومه شهادت -(چه حیف شد، نشد آخر به دلبرش برسد )

1456

چه حیف شد، نشد آخر به دلبرش برسد
دوباره باز به وصل برادرش برسد

به سرنوشت نوشتند از ازل ،در قم....
شکوه تربت زهرا به دخترش برسد

علاقه ای که پیمبر به دختر خود داشت
نوشته‌اند به موسی‌ابن‌جعفرش برسد

کنار محملش آهسته‌تر قدم بزنید
مباد گرد و غباری به معجرش برسد

ندید دیده نامحرمی عبایش را
خدا کند که به گوش برادرش برسد

ز پا فتاد و نیفتاد یا رضا زلبش
امید داشت که ساعات آخرش برسد

تنش کفن شد و اما برادرش نرسید
برای دفن تنش کاش بر سرش برسد

شبیه عمه خود ماند بین نامحرم
رضا کجاست به فریاد خواهرش برسد

ز ره رسید برادر،نخواست دست کسی
پس از وفات به جسم مطهرش برسد

همیشه روضه معصومه ستم‌دیده
به عمه‌جان گرفتار و مضطرش برسد
.......
به وقت ناقه‌سواری ز‌شش برادر او
یکی نبود به فریاد خواهرش برسد

نه قاسمی نه علی اکبری نه عباسی
نه یک پسر که به یاری مادرش برسد

نگه به پیکر صد‌پاره حسینش کرد
سری نداشت که آن سایه سرش برسد

فتاد لرزه به پایش چو دید نزدیک است
که شمر داد زنان در برابرش برسد

نگاهی از روی حسرت به سمت علقمه کرد
امید داشت علمدار لشکرش برسد

صدا زد ای کس و کارم بلند‌شو عباس
گره فتاده به کارم بلند‌شو عباس

میان این همه دشمن غریب افتادم
کفیل زینب حورا برس به فریادم


.

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:15
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران