اگر به شکوه، لب خویش وا کند زهرا
مدینه را به خدا کربلا کند زهرا
مدینه، شب همه شب، وسعت فضای تو را
ز موج نالۀ خود، غمفزا کند زهرا
مدینه، بر سرِ این باغ گل چه آمده است؟
که سر به زانوی غم، «ربّنا» کند زهرا
مدینه، با چه امیدی پس از پیمبرِ عشق
دل شکستۀ خود را رضا کند زهرا؟
به سوی کلبۀ احزان اگر روان نشود،
علاج عقدۀ دل را کجا کند زهرا
به احترام حریم ولایت علویست،
که سینه را سپر صد بلا کند زهرا
همین که میکند آهنگ خطبه در مسجد
قیامت از سخنانش به پا کند زهرا
مدینه، خاطر همسایه کی خبر دارد؟
که در نماز شب، او را دعا کند زهرا
مدینه، باز مکن بال مرغ آمین را
اگر که خواهش مرگ از خدا کند زهرا
مدینه، با چه زبانی به یاس کوچک خود
حکایت دل دردآشنا کند زهرا؟
دعا کنید که یک لحظه هم اگر شده است
ز روی لطف نگاهی به ما کند زهرا
مدینه، پنجرههای بقیع را وا کن
مزار گمشدهاش را بگرد و پیدا کن
- چهارشنبه
- 28
- آذر
- 1397
- ساعت
- 11:19
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه