• پنج شنبه 1 آذر 03

 محسن صرامی

شعر نیمه ماه رمضان -(مجنونم و با نعره زدن ميكنم افطار)

1638
1

مجنونم و با نعره زدن ميكنم افطار
با شيوه ي ديوانه شدن ميكنم افطار
آن بلبل مستم كه به عشق گل گلزار
يك گوشه در اطراف چمن ميكنم افطار
در دورترين نقطه اگر ميكده باشم
انگار كه در خاك وطن ميكنم افطار
گفتند كه امشب خبري ميرسد از راه
از گوش خودم جاي دهن ميكنم افطار
در نيمه ي ماه رمضان در عوض آب
با خاك كف پاي حسن ميكنم افطار
حق خواست نمك دور و بر ما بگذارد
يك ذكر براي سحر ما بگذارد
الحق و والنصاف كه با عشق حسن جان
حق داشت كه منت به سر ما بگذارد
ما دلشدگانيم حسن آمده با مي
تاثير به روي جگر ما بگذارد
ماه آمده تا جلوه اي از خود بنمايد
البته اگر كه قمر ما بگذارد
اي كاش همان سگ كه غذا خورده ز دستش
پا روي دوتا چشم تر ما بگذارد
لبريز شده جام دل از ساغر مستي
اين نيست مگر يك اثر ديگر مستي
المنت و لله كه نوشته است حسن جان
نام من و تو گوشه اي از دفتر مستي
مجنون حسن عاقبتش ختم به خير است
يك قطره اگر گريه كند از سر مستي
پيري كه سرش ميشد از انواع مي ناب
ميگفت جوان هست حسن آخر مستي
هر جا كه كند طبع كسي گل به مديحش
قطعأ شود آن جاي زمين قمصر مستي
ساقي به من آموخت كه پيمانه اش آباد
مي داد و نوشتيم كه ميخانه اش آباد
همسفره ي يك جمع جذامي شد و گفتند
تا هست خدائي خدا خانه اش آباد
ويرانه نشيني كه حسن سر زده بر او
از لطف حسن جان شده ويرانه اش آباد
ديدم كه فقيري و يتيمي و اسيري
گفتند كريم است و كرم خانه اش آباد
مجنون حسن نير طبيب غم و درد است
يك شهر شد از خنده ي ديوانه اش آباد

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران