چه های های بلندی، که ندبه خوان تاصبح
زِ غصّه های فراقش،کشیده ای... یلدا
زِ رنج تلخ جدایی...زِ شور و شوقِ وصال
چه طعم ضد و نقیضی چشیده ای... یلدا
به دانه هایِ انارِ میان نرگس چشم
قسم که خواب خوشی را ندیده ای... یلدا
میان این همه خوبی میان این همه عشق
چه ماهرانه تو دلبر گزیده ای یلدا !
به یمن ناز نفس های گرم منتظران
درون سینه ی تنگم تپیده ای ... یلدا
بگو که از همه ی عاشقانه های جهان
بخاطرش زِ همه دل بریده ای.... یلدا
چه می شود بنویسند در رساله ی عشق
به آرزوی وصالش... رسیده ای یلدا
برای دیدن رویش به وقتِ صبح امید
چه دردها که به جانت خریده ای... یلدا
- پنج شنبه
- 29
- آذر
- 1397
- ساعت
- 18:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
منصوره محمدی مزینان
ارسال دیدگاه