منم که بضعه ی پاک رسولم
منم صدیقه ی کبری، بتولم
رضای حق بود اندر رضایم
منم که شرط اعمال قبولم
تمام دین بود در باطن من
به دین حق، فروعم هم اصولم
منم که زندگیم مصطفی بود
پس از احمد از این دنیا ملولم
منم اول فدایی ولایت
منم شرط قبولی شهادت
منم که خیر از دنیا ندیدم
در این عمر کمم صد داغ دیدم
منی که کودکی بی یار بودم
غم مادر بر این شانه کشیدم
منم که در جوانی پیر گشتم
منم که در جوانی قد خمیدم
هزاران ناله می ریزد خدایا
میان آتش از موی سپیدم
شکستند آه قلب مؤمنم را
نمی خواهم بگویم ... محسنم را ...
نه تنها این پرم آتش گرفته
تمام پیکرم آتش گرفته
میان آتش و دود و سیاهی
پری از معجرم آتش گرفته
چنان این معجرم آتش گرفته
که موهای سرم آتش گرفته
الهی شکر سیلی خوردم اما
ندیدم شوهرم آتش گرفته
الهی که نبینم روزگاری
که موی دخترم آتش گرفته
نبینم دختری محنت کشیده
روی خار مغیلان می دویده
- چهارشنبه
- 5
- دی
- 1397
- ساعت
- 10:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه