منـم حرّ گنه کارت به خون پاک انصارت به عباس علمدارت
گناه آوردهام گناه آوردهام
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
پناهم ده در این صحرا به اشک زینب کبرا به جان مادرت زهرا
به خاک تربتت به اشک غربتت
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
اگر راه تو را بستم اگر قلب تو را خستم خجل از زینبت هستم
چرا من زندهام ز تو شرمندهام
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
تو باغ لاله من خارم گنه کارم گنه کارم بَدَم اما تو را دارم
مرا با این گناه بخر با یک نگاه
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
بگو دور سرت گردم غلام اکبرت گردم فدای اصغرت گردم
صدایم کن حسین فدایم کن حسین
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
فدای تاب وتبهایت فدای اشک شبهایت چرا خشکیده لبهایت
به خشکیّ لبت به اشک زینبت
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
بود سر بر کف و جانم اگر چه بر تو مهمانم عطا کن اذن میدانم
دعا کن از کرم جدا گردد سرم
قبولم کن قبولم کن قبولم کن
فانوسهای اشک - غلامرضا سازگار
منبع:سایت مدایح
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:53
- نوشته شده توسط
- جواد
hamed
این کارتون خیلی خوبه خداوند عجرتان دهد یکشنبه 14 آبان 1391ساعت : 16:06