آزاده کرببلا
ترک کرده لشگر کفر یزید نابکار
آمده نزد حسینش سربزیر واشکبار
یا حسین فاطمه حر پشیمان آمده
آنکه بسته راه را برتو در این دشت ودیار
قلب زینب را شکستم وای برمن وای وای
تو خطاپوشی کن از جرم وگناهم در گذار
شرمسارم در قیامت من زروی مادرت
تو شفاعت کن مرا در پیش مادر، شهریار
دوست دارم بهر تو جانانه جانبازی کنم
پا رکابت جان دهم، اینگونه گردم رستگار
رفت میدان پیشمرگ شاه مظلومان شود
عاشقانه جانفشانی کرد در آن کارزار
شدشهید ورفت مولایش به بالای سرش
پاک کرد خون از رخ آزاد مرد جان نثار
گفت ای حر نام تو زیبنده ات باشد کنون
هم به دنیا وبه عقبی هست بر تو ماندگار
شعر:اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 2
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 19:2
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه