دی خاطره ی زنده بیداری ماست
جلوه ی حادثه ی پر ثمر عاشوراست
نه دی فصل شکوفا شدن امّت بود
نه دی صبح طلوعِ غزلِ بیعت بود
یادمان هست چه کردند بسیجی هامان
پای اسلام و ولایت بِگُذشتند از جان
یادمان هست چه کردند به یاری ولی
یادمان هست که تنها نشد این بار علی
در دل حادثه دل تنگ شهادت بودند
از دل و جان همه عمّار ولایت بودند
یادمان هست کسانی که جنایت کردند
به امام و شهدا باز خیانت کردند
آتش فتنه کشیدند به جان اسلام
هجمه بردند حسودان به کیان اسلام
یادمان هست که در فتنه چه ها می کردند
چه جفایی به امام و شهدا می کردند
یادمان هست چه کردند به مسجدهامان
یادمان هست چه کردند به دین و قرآن
یادمان هست چه با عکس خمینی کردند
کافران چه به تکایای حسینی کردند
یادمان هست که آتش زده شد پرچم نور
مملکت سوخت در آن ظهر عطش در غم نور
یادمان هست که در ظهر عزا خندیدند
آل سفیان شده و کف زده و رقصیدند
فتنه ای سبز در این مملکت ایمانی
سبز بودند ولی سبز ابوسفیانی
سبزشان سبز، ولی سبز لجن مال شده
سبزشان سبز ولی پرچم دجال شده
آتش افروخت چنان آتش دنیا خواهی
که خودش سوخت در آن آتش دنیا خواهی
روز قدسی که نه غزّه و نه لبنان گفتند
همه از دادن جان در ره ایران گفتند
پس کجائید پلیدان که خطرها مانده
فتنه ی شام گذشته ست و خبرها مانده
عزّت این نیست که هم سفره ی ظالم باشی
عزّت این است که در قائله قائم باشی
به خدا فرق ندارد که کجا... ایرانی
یا که سوریه، عراقی، یمنی، افغانی
مرد آن است که در صحنه ی میدان مانده
پایِ جمهوریِ اسلامیِ ایران مانده
عزّت آن بود که در صورت محسن دیدیم
غیرت آن بود که در سیرت محسن دیدیم
عزّت این است که سردارِ سلیمان باشی
پایِ جمهوریِ اسلامیِ ایران باشی
هر که در راه خدا مانده حسینی شده است
یاور سید علی، یار خمینی شده است
خنده بر دشمن اسلام چه سودی دارد
چشم امید به برجام، چه سودی دارد
قصّه ی عبرت برجام که دیدید چه شد
سر یک میز نشستند، ببینید چه شد
مگر از قصّه ی برجام چه طرفی بستند
که کنون در پی برجام دو و سه هستند؟
وقت سازش همه ی عزّت ما رفت به باد
رمز پیروزی اسلام جهاد است جهاد
فتنه امروز همان فتنه ی آمریکایی است
سنگ آن روز همین دشنه ی آمریکایی است
غصّه امروز همین قصّه ی کرمانشاه است
قصّه ی غصّه ی یک کارگر پر آه است
غصّه امروز مدیران شکم سیر شده است
غصّه امروز مدیران زمین گیر شده است
غصّه امروز همین خصلت اشرافی هاست
غصّه امروز همین خوی سیاسی شماست
غصّه امروز همین فاصله ی فقر و غناست
آن همه وعده که دادید به این خلق کجاست؟
یادتان هست خمینی که جمارانی بود
سیره ی روح خدا یادِ شما رفت چه زود
او چه می کرد در آن خانه ی صاف و ساده
پس چه کردید شما حضرت آقا زاده
غصّه امروز دگر کاسه ی لبریز شده
غصّه امروز همین قصّه ی تبعیض شده
غصّه این است که آنانکه نجومی خوردند
کیسه کیسه زر از این سفره ی رنگین بردند
به خدا عدل علی خانه نشین است هنوز
امر رهبر به خدا روی زمین است هنوز
شاهدش اینکه رهایند نجومی خواران
آن طرف کارگران حدّ ستم بر تنشان
باز هم آتش فتنه وسط این شهر است
فتنه امروز همان فتنه ی جام زهر است
فتنه امروز نفاق است و دو رویی و ریا
فتنه یعنی که بچسبیم به مال دنیا
وای اگر فتنه مان فتنه ی تزویر شود
وای اگر یاری فرمانده مان دیر شود
هر کسی دیر در این حادثه بیدار شود
زیر ضرب لگد دشمن خود خوار شود
فتنه امروز همان فتنه ی صفین و ولی است
فتنه امروز همان غربت شب های علی است
کور خواندند که این بار ولی تنها نیست
هست این بار علمدار و علی تنها نیست
پای این پرچم سرخ شهدا می مانیم
زیرلب نغمه ی القدس لنا می خوانیم
بعدِ نابودی این داعش و این آل سعود
می رسد نوبتِ نابودی آن قومِ یهود
به سرم نغمه ی آن روح خدا می گذرد:
"راه قدس از حرم کرببلا می گذرد"
لشکر فاطمه در کرببلا جمع شده
تحت فرماندهی کل قوا جمع شده
اندکی صبر، نسیم سحری نزدیک است
خبری هست که گویا خبری نزدیک است
غصّه ای نیست که این فاصله سر می گردد
آخرین مرد از این سلسله بر می گردد
می رسد بانگ انالمهدی اش از کعبه به گوش
می رسد پرچم خون رنگ لثارات به دوش
"هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله"
- جمعه
- 7
- دی
- 1397
- ساعت
- 13:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه