عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نوا خوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بیسر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشگر شه بیلشگریم ما
ما را به دست پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهلحماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که “من انقلابیام”
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
“الفتنهُ أشدُّ مِن القتل” خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشمانتظار منتقم آل مصطفی
چشمانتظار معرکهی آخریم ما
شاعر : محمد مهدی سیار
- شنبه
- 25
- دی
- 1395
- ساعت
- 7:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مهدی سیار
ارسال دیدگاه