• دوشنبه 24 دی 03


اشعار ولادت حضرت عباس(ع),(اي بام صبح، خورشيد، اي شب، سحر مبارك)

2893
1

اي بام صبح، خورشيد، اي شب، سحر مبارك
در دامن ستاره، قرص قمر مبارك
بر گلبن ولايت ياس دگر مبارك
طوبي ثمر مبارك، دريا گهر مبارك

 

ميلاد ماه آمد، خورشيد راه آمد
يوسف ز چاه آمد، مير سپاه آمد
شمشير آل هاشم، شير حسين و حيدر علیهم السلام
درياي معرفت را در كف گهر ببينيد
بعد از طلوع خورشيد قرص قمر ببينيد
شير خدا علي را، شير دگر ببينيد
در ماه روي عباس، روي پدر ببينيد
روح فتوت است اين، جان محبت است اين
درياي غيرت است اين، سقاي عترت است اين
دادند بوالحسن را امشب حسين ديگر
گلبوسة ولايت، بر چشم و فرق و دستش
ناخورده شير، دادند، پيمانة الستش
شد در نگاه اول، وقف حسين هستش
از اشك شوق لبريز، شد جام چشم مستش
از عشق رنگ و بو داشت، در مهد هاي‌وهو داشت
با يار گفتگو داشت انگار آرزو داشت
ناخورده شير، گردد، قرباني برادر
امّ ‌البنين گرفته، در دست ماهپاره
اي آسمان بيفشان، در مقدمش ستاره
آغوش يار بر او، گرديده گاهواره
گويد هزار نكته، چشمش به يك اشاره
من جان نثار يارم، سر روي دست دارم
اين قلب بي‌قرارم، اين چشم اشكبارم
از گاهواره روحم، در كربلا زند پر
در هر ني وجودم، آواي ني نوايي است
شورم همه حسيني، عشقم همه خدايي است
جانم، تنم، وجودم، دستم، سرم، فدايي است
عالم همه بدانند، عباس كربلايي است
ايثار دين و دينم، زخم است زيب و زينم
مرگ است نور عينم، من عاشق حسينم
كو مرگ تا بگيرم، او را چو روح در بر
درياي سرخ غيرت، روح وفاست عباس
خون حسين يعني، خون خداست عباس
عشاق جان به كف را، فرمان رواست عباس
باب الحوائج خلق، مشكل گشاست عباس
مهر و وفاش عادت، دلداده‌اش عبادت
از لحظة ولادت، تا لحظة شهادت
عشق حسين در دل، شور حسين در سر
ناخورده شير مادر، زد ساغر بلا را
در مهد ناز مي‌ديد، صحراي كربلا را
خوشتر ز شير نوشيد، صهباي سرخ لا را
از لحظة ولادت، بشنيد اين صلا را
تو كشتة ولايي، تو عاشق بلايي
عطشان بحر لايي، سقاي كربلايي
زيبد كه بوسدت دست، شير خدا مكرر
تا حشر مي‌درخشد، در موج بحر، نامت
در عين خشك كامي، درياست تشنه كامت
حسرت برند عشاق، در حشر بر مقامت
از اوليا درودت، از انبيا سلامت
خون برادر تو، جوشد به پيكر تو
از پاي تا سر تو، زهراست مادر تو
بهر شفاعت آرد، دست تو را به محشر
اي تشنة لب تو، آب حيات، عباس
باب المراد عباس، باب النجات، عباس
گرديده دور قبرت، آب فرات، عباس
خون خدات فرمود، جانم فدات، عباس
خوی حسين خويت، روي حسين رويت
چشم حسين سويت، ميثم گداي كويت
لطفت نمي‌گذارد، او را براني از در

منبع:سایت مدایح

 

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 6:27
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران