از صَدفِ دیده به گونه گُهَرَم ریخت
از اثرِ دَردِ زَخم، بال و پَرَم ریخت
خانه ی حِیدر مَگو که گُلشَنِ زَهراست
با نَفَسَم بَس که لاله دور و بَرَم ریخت
پُشتِ دَرِ خانه که اُفتادم، عَلی گفت:
وای دانه های اَنارِ جِگَرَم ریخت
سوخت دَر و ، سُست شُد و ، رویِ مَن افتاد
داد زَدم؛ فِضِّه بیا که ثَمَرَم ریخت
دستِ عَلی بَسته بود و دَستِ همه باز!
می زدند و می زدند و... بَرگ و بَرَم ریخت
صُحبتِ تابوت شد، زِینبِ مَن مُرد
خاکِ یَتیمی به سَر، گُل پِسَرَم ریخت
- چهارشنبه
- 19
- دی
- 1397
- ساعت
- 17:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه