می بینی حالِ دلِ زارم
گِرِه افتاده تو کارم
مرو ای هستیِ حیدر
که من فقط تو رو دارم
می سوزه دل برات،برای غصّه هات
تمامِ هستِ من،مرو از دستِ من
مرو زهرا زهرا...
اگه تو بری با قدّ خم
تا آخر عمر می سوزم من
به یاد تو و غمِ محسن
چشمام و به در می دوزم
نگفتی به حیدر،چی شد پشتِ اون در
چطور قُنفُذ زد که،شدی چون گل پرپر
مرو زهرا زهرا...
موقعِ وِداعِتَم هستی
گریونِ حسین و عاشورا
اونی که میره سَرِش بر نِی
از سِتَمِ فِرقهٔ اعدا
اَمان از گودال و،اَمان از نیزه ها
اَمان از شِمر و از،سَرِ گشته جدا
حسین وای وای...
- سه شنبه
- 25
- دی
- 1397
- ساعت
- 20:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه