یا علی دین خدا زنده ز دینداری تو
همه بیدارزبیداری و هوشیاری تو
جمع فرصت طلبانی شده اسلام نما
منع سازند همه خلق ز همکاری تو
باطل البته بهرحال زحق در بیم است
بیمشان بود زحق بینی و بیداری تو
مشرکین خواست که خاموش شود نور خدا
غافل از آن که بود حق به نگهداری تو
سوختند آن در رحمت که بُدی باب امید
بی هراس از شرر آه شرر باری تو
اهل بیتی که همه آل پیمبر بودند
گشت وحشت زده در ساعت دشواری تو
هرجفا رفت درخانه ات ای باب کرم
فاطمه داند و آن ذات حقِ باری تو
چاک زد سینۀ گل غنچه گلی پرپر شد
گشت خون جاری چون اشگ تر جاری تو
شد فدک غصب و چو دیدند تو را دست تهی
همه رفتند و بریدند ز همیاری تو
بهر دنیا همه بر زورگران پیوستد
بگشودند زبان بهر دل آزاری تو
دل خونین تو خون گشت و شدی خانه نشین
شد اسفناک جهانی ز اسفباری تو
گر کسی نیست تو را درد ز دل برگیرد
میکند فاطمه دلجوئی و دلداری تو
جاگزین است به یک سینه هزاران غم روز
داد از حسرت تنهائی و دلداری تو
تو طرفدار ز قرآنی و اسلام عزیز
فاطمه نیز بخیزد به طرفداری تو
به هواداریت آماده شدم مردانه
دست بردار نیم من ز هواداری تو
پیش یزدان تو عزیری و در اسلام عزیز
خوارباد آنکه به عالم طلبد خواری تو
تن ناچیزچه ارزد به ره خدمت تو
جان من وقف به همیاری و همکاری تو
تا نفس درتن زهراست شریک غم توست
گربمیرد به مزار است به غمخواری تو
حال بیمارم و بنشین بر بالینم
جان به قربان همه لطف و وفاداری تو
یوسف مصر شفائی به سر بازارت
نقدجان فاطمه دارد به خریداری تو
نگران از حسنین می روم ای جان جهان
جان تو جان یتیمان و پرستاری تو
برسرتربتم آور همه گلهایم را
غنچه دل وا کند از عقده به گلباری تو
«تائبا» خادم دربار حسینی به جهان
درجزا فاطمه آید به هواداری تو
مرحوم تائب تبریزی
- چهارشنبه
- 26
- دی
- 1397
- ساعت
- 21:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه