• چهارشنبه 5 دی 03


چارپاره فاطمیه -(فاطمه کیست؟ آن که از مدحش)

800
4

فاطمه کیست؟ آن که از مدحش
ناتوانند عالم و آدم
مانده ناکام این زبان در کام
شرمسار و سیاه‌نامه قلم

کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک «لم یکن له کفوا»

در تمام صفات حسن و کمال
آینه‌دار مرتضی زهراست
بنگر اینک که خطبۀ فدکش
کفو نهج‌البلاغۀ مولاست

خطبه‌ای سطر‌سطر آن توحید
خطبه‌ای تالی کلام‌الله
اولین سطر خطبه‌اش آه است
آخرین سطر آن هم آه است آه

از سخایش سخن چه گویم من؟
در نیابد سخن سخایش را
من نگویم که خود بپرسید از
سورۀ «هل‌أتی» عطایش را

خانۀ سادگی‌ست خانۀ او
خشت‌های گلین و نان جوین
سفره‌دار خلایق است اما
نیست در خانه سفره‌اش رنگین

چون پدر رفت و منقطع شد وحی
همدمش ساخت حق، ملائک را
همچو مریم شنید در محراب
نغمۀ «اُقنِتی لربِّک» را

در عبادت سرآمد اُمّت
شرح عشقش فراتر از عقل است
شمه‌ای گر ز وصف آن خواهی
«قَدَمَاها تَوَرَّمَت» نقل است

در قدم‌هایش آن کبودی بود
تا نشان از عبادتش باشد
بازویش هم کبود بود ای وای
که نشانی ز غربتش باشد

حرف‌های نگفته‌ای داری
دردهای نهفته‌ای داری
زیر باران گریه‌ام امشب
زخم‌های شکفته‌ای داری

باورم نیست در برابر من
این گل مانده در کفن، زهراست
باورم نیست پیش چشمانم
جسم بی‌جانِ جانِ من زهراست

هست صبر جمیل حیدر هم
در فراق جمال زهرا کم
آید از مرتضی که صبر خداست
نالۀ «قَلَّ صَبری» از این غم

لیلة‌الدفنِ «لیلة‌القدر» است
شب معراج لیلة‌الإسرا
گشته خاموش «کوکب درّی»
خفته در خاک زهرۀ زهرا

صاحب «ما سئلتُکُم من أجر»!
خوب اجر تو را ادا کردند
خودت از دخترت بپرس و ببین
اُمتت بعد تو چه‌ها کردند

صبر کردم اگرچه بود شگفت
از دل داغدار، این همه صبر
صبر کردم اگر چه بود شگفت
از من و ذوالفقار این همه صبر

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران