• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س)_به پشت در فتادی ونگاهت برمن زار است

735

یا فاطمه الزهرا(س)
به پشت در فتادی ونگاهت برمن زار است
خجالت می کشم بانو نگاهت را زمن برگیر

خودت دیدی که دستان علی ات را زکین بستند
عزیز جان حیدر از علی خود مشو دلگیر

بدان، تصویر زخمی گشتنت بین در ودیوار
بود تا آخر عمرم برایم بدترین تصویر

مرا گر سوی مسجد می کشندم تو رهایم کن
امان از ضربه بربازوی تو با پوشش شمشیر

تو بودی کوثر طاها و اینان محسنت کشتند
شهادت از برای غنچه ی نشکفته شد تقدیر

پدر را تا صدا کردی مرا درد دل افزون شد
دلم شد با سپاهی از غم واندوه تو تسخیر

برای حق من تا پای جان استادگی کردی
تورفتی یک تنه اندر مصاف قدرت وتزویر

درآن حمله به جایت کاش من در پشت در بودم
فدایت جان من بادا ببخشا برمن این تقصیر

به زخم پهلویت هرگه نگاه حیدرت افتد
کشم با ناله آه از دل مثال مرغک شبگیر

شعر :اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 28
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران