یه نگاه کُن به من که
تو دلم غُصّه دارم
تُوي این بي پناهي
کسي جُز تو ندارم
عُمر من که شد فدا سَرت آقا
میمیرم من آخر از غَمت آقا
بین این همه درگیري دُنیا
درگیرم به عشقِ مادرت آقا
منم و ، چشماي باروني
منم و ، این قلب زندوني
تویي که ، آقاي دُنیایي
تویي که ، دردم رو میدوني
مددي یا بقیة الله
تو خودت که میدوني
حالِ نوکر خرابه
وقتي نیستي برا من
همه دُنیا عذابه
این نوکر بدونِ تو بي پَناهه
دُنیا بي تو خیلی سرد و سِیاهه
اصلأ راضي ام به هرچي تو میخاي
اصلأ راضي ام به هرچي صَلاحه
دل من ، اُفتاده تو دامت
شده دل ، جَلد روي بامت
چه بِخاي چه نَخاي میشناسن
منه بیچاره رو به نامت
- شنبه
- 29
- دی
- 1397
- ساعت
- 20:20
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه