• سه شنبه 4 دی 03

 رجبعلی نیسی

فاطمیه (س) -(وقتی که دریا سر درون چاه میکرد)

836
1

وقتی که دریا سر درون چاه میکرد
هفت آسمان را غرق اشک و آه میکرد

دلتنگ بود از یاس سیلی خورده میگفت
از زخمهای خورده و نشمرده میگفت

میگفت داغ یار هجده ساله دیده
عمری بساط اشک و آه و ناله دیده

غم را برای چاه شب ترسیم میکرد
با نخلها درد درون تقسیم میکرد

خورشید بود و داغدار ماه خود بود
عمری اسیر غربت جانکاه خود بود

آندم که خون از دیده اش در چاه میرفت
زهرا میان خاطراتش راه میرفت

دلتنگی اش اینبار بی اندازه تر بود
درد فراق یار دیرین تازه تر بود

یک جا در آتش خانه و کاشانه میسوخت
یک جای دیگر شمع با پروانه میسوخت

ناگاه دید آئینه را شب میگدازد
دشمن به روی عشق سیلی مینوازد

در بند غیرت دست و پا میزد همیشه
آئینه ی خود را صدا میزد همیشه

در کوچه ها نخل غدیر آزرده میرفت
دنبال او زهرای سیلی خورده میرفت

در سینه اش آتش که نه، آتشفشان بود
زهرا به دنبال علی دامن کشان بود

فریاد میزد یارسول الله برخیز
شد رستخیز دود و اشک و آه برخیز

بابا کجایی سوخت آتش باغ مارا
سوز غریبی تازه کرده داغ مارا

بابا کجایی دخترت نقش زمین است
مظلوم و بی یاور امیرالمؤمنین است

دستی که با تو بیعت دیرینه بسته است،
حالا به بند بیکسی از کینه بسته است


  • دوشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



احسان

تشکر
احسنت. بسیار زیبا و تاثیرگزار.
شعر نوحه معروف کلنا عباسک یا زینب که حاج صادق آهنگران اجرا کرده هم از آقای رجبعلی نیسی است

سه شنبه 2 بهمن 1397ساعت : 10:10

رجبعلی نیسی

ارسال شعر
صلی الله علیک یا زینب کبری (س)

✨✨✨✨✨✨

نام زینب آمد و غم پا گرفت
باز اما عشق سربالا گرفت

ای سفیر عشق و کوه صبرها
اشکها باریده بیش از ابرها

آیه ی صبر خداوند جلی
روشنای چشم زهرا و علی

دردلت صدشعله از اندوه بود
صبرت اما تکیه گاه کوه بود

ای بساط ظلم را بر هم زده،
غربت تاریخ را مرهم زده

بال پروازت اگر چه سوخته است
آفتاب از نور تو افروخته است

بر تنت صبر و حیا چون جامه ای
کس ندیده این چنین غمنامه ای

برنیامد از وجودت لرزه ای
غم به پایت چون گیاه هرزه ای

در نگاهت هیبت چشم علیست
در خروشت غرش خشم علیست

آفرینش را اگر چه یک زنی
در جوانمردی گواهی روشنی

آسمان از دامنت آویخته است
صبر در پیش دلت پر ریخته است

جرعه ها در ساغر حیدر زدی
وسعت هفت آسمان را پر زدی

پاکبازی را سراپا تب شدی
تا غم تاریخ را زینب شدی

ای به موج اشک، دریایی ترین
در مسیر نور، زهرایی ترین

نوح طوفان شب دلواپسان
سوز تاثیر دعای بی کسان

رازدار باده نوشان بلا
ساحل موج خروشان بلا

مایه آرامش دلهای زار
آشنای زخمهای بیشمار

رونق بازار داغ لاله ها
شرح تفسیر تمام ناله ها


کرده ای آسان بلارا نیز هم
مشکل مشکل گشا را نیز هم

هیچ از صبر تو چیزی کم نشد
قامتت بشکست، اما خم نشد

چهره را با خون دل آراستی
جلوه کردی، بازهم برخاستی

مقتدای داغدارانی هنوز
برکویر تشنه بارانی هنوز

صبحگاه شام یلدای غمی
افتخار عاشقان عالمی

نام زینب عشق را آغاز کرد
صبر را باگریه ها دمساز کرد.

شعر از:رجبعلی نیسی

شنبه 6 بهمن 1397ساعت : 23:09

احسان

ارسال شعر
یک رباعی زیبا از استاد رجبعلی نیسی پیرامون تقویم به امام زمان ( عج) در حال و هوای نوروز

لبخند بزن که سال تحویل شود
هرگریه به اشک شوق تبدیل شود
لبخند بزن که در هوای شب عید
با خنده ی تو، بهار تکمیل شود

( اللهم عجل لولیک الفرج)

شنبه 3 فروردین 1398ساعت : 12:08

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران