نپوشون ازم روتو
من زینبتم مادر
برات میخونم قرآن
شبا کناربستر
زخمی شده بال و پر تو
چی اومده مادر سر تو
مثل یه باغ لاله شده
همه ی دور و بر تو
نمازتو نشسته میخونی
میخای بلند بشی نمیتونی
دوباره وا شده گل زخمت
دوباره پیرهنت شده خونی
بند2
اتفاق اون کوچه
نور و از چشات برده
صورت کبود تو
دل منو آزرده
گریه امونت رو بریده
چند روزکه رنگت پریده
راستی نگفتی تو کوچه ها
داداش حسنم چی دیده
زیر چشات هنوز ورم داره
ی یادگار ازت رو دیواره
معما حل شده برام تا که
دیدم فقط داری یه گوشواره
بند3
دلمو میلرزونه
ناله های تو هر شب
چرا زیر لب میگی
عجل وفاتی یا رب
میکنی با دردات مدارا
اشک میریزی اما بی صدا
گفتی بهم چند روز دیگه
راحت میشن همسایه ها
دل زمین و اسمون خونه
نرو ببین حالم پریشونه
مدینه دیگه جای موندن نیست
اگه بخوای بری از این خونه
شعر:حسین نوری
سبک:احسان نوری
- سه شنبه
- 2
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 15:27
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین نوری
ارسال دیدگاه