خیلی حالت خرابه ، خیلی حالم خرابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه
...............
نفس نفس نزن ای یارم
نفس که می کشی اینجوری
صدای خس خس توو سینه ات
دلم رو می شکنه بدجوری
زهرا جان چرا آروم نمی گیری
زهرا جان سراغ مرگو می گیری
زهرا جان مگه از زندگی سیری
ای وای ای وای ای وای
خیلی حالت خرابه ، خیلی حالم خرابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه
نرو زهرا گل من
حسن دوباره پرید از خواب
دوباره بدجوری تب کرده
عرق نشسته به پیشونیت
این اثر همون درده
زهرا جان خرابه رو سرم هستی
زهرا جان مگه دلگیر ازم هستی
زهرا جان چرا رو از علی بستی
ای وای ای وای ای وای
حال و روزم پریشون ، دل زارم کبابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه
خیلی حالت خرابه ، خیلی حالم خرابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه
نرو زهرا گل من
خبر دارم که با این حالت
تو گریه هات پیراهن دوختی
خودت با دستای بی جونت
برا حسین یه کفن دوختی
زهرا جان پسرت بی کفن میشه
زهرا جان آره عریان بدن میشه
زهرا جان شه دور از وطن میشه
ای وای ای وای ای وای
توی روزای آخر ، همه فکرت حسینه
نگرونیت حسن بود ، ولی ذکرت حسینه
بی کفن ای حسینم
- سه شنبه
- 2
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه