بند اول
باصدای مناجاتت
شبا مادر بیدار میشم
اشکاتو وقتی میبینم
دوباره بی قرار میشم
انگاری میبری از خاطرت درداتو هرشب
که میشه خرج همسایه دعای تو مرتب
یکمم فکر ماباش واسه ی خودت دعا کن
سه ماهه داری میسوزی توی آتیش این تب
مادر مهربونی
روح خونمونی
واسه موندن دعا کن
آخه خیلی جوونی
بند دوم
وقتی حالت رو میپرسم
چرا مادر دمق میشی
پا میشی واسه دلگرمیم
ولی زود بی رمق میشی
چرا گلبرگ گونت غرق شبنم میشه مادر
میدونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر
ینی میشه دوباره حال این خونه عوض شه
ینی میشه ببینم بسترت جم میشه مادر
دنیامه نگاهت
فدای روی ماهت
دل عرش خدا هم
میسوزه با آهت
بند سوم
بذا دستت رو رو شونم
وقتی که داری پا میشی
نفست بند میاد آخه
هر دفه جا به جا میشی
میدونی وقتی افتادی زمین من چی کشیدم
تا ابد از جلو چشمام نمیره هرچی دیدم
همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که
تو زیر دست و پا بودی صداتو میشنیدم
کابوس شبامه
درد بی دوامه
رد داغ جسارت
تا همیشه باهامه
- سه شنبه
- 2
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعیده کرمانی
ارسال دیدگاه