ای شمع سینهسوختۀ انجمن، علی
تقدیر توست سوختن و ساختن، علی
ای رهبری که منزویات کرده جهل خلق
ای آشنای درد، غریب وطن، علی!
من پهلویم شکسته و، تو دلشکستهای
من بر تو گریه میکنم و تو، به من علی...
سربسته بِه، که بعد حمایت ز حقّ تو
در اختیار من نَبُوَد دست من، علی
گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن، ولی
از تن نمانده هیچ برای کفن، علی
- سه شنبه
- 2
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه