• سه شنبه 15 آبان 03


ضریح گمشده -(آه، ای ضریحی که چشمی، هرگز نشد آشنایت)

588

آه، ای ضریحی که چشمی، هرگز نشد آشنایت
یک صحن آیینه از دل، تقدیم گلدسته‌هایت

ای آسمانی‌تر از عشق، تفسیر کوثر روان بود
در اشک‌های فصیحت، در روشنای دعایت...

در مسجد سینۀ تو، یک آسمان معتکف بود
یک کهکشان مهر و تسبیح، گل کرد از خاک پایت

گل‌های میخک از این پس، از نام خود شرمگین‌اند
تا میخ و آتش رقم زد، یک گوشه از ماجرایت

ای کاش آن روز موعود، ما نیز مانند خورشید
با صبح همگام باشیم، در انتظار صفایت

  • چهارشنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران