غمت مانده غريبانه ميان جان و تن پنهان
چه دلچسب است در پای مزارت سوختن پنهان
ضريح و گنبد و گلدسته و خادم نداري تو
به ظاهر شان تو مانده ست حتي در وطن پنهان
براي زائرانت گريه بر داغ تو ممنوع است
بميرم تازه بايد گفت ذكر ياحسن پنهان
چه بايد كرد!از اولاد ام المفسدين،زائر
كند دست توسل را به زير پيرهن پنهان
خودت هم نان غم خوردي و آب غصه نوشيدي
چه داغي بر جگر داري عقيقي در يمن پنهان
کریم اهلبیتی پس دگر جای تعجب نیست
هميشه داده اي از سفره ات ناني به من پنهان
به كوري حسودانت معزالمومنين هستي
مقامات تو مانده بين مردم اكثرأ پنهان
- پنج شنبه
- 4
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه