چقدر دور و برت همهمه بر پا شده است
نه!قيامت نشده محشرکبري شده است
آب را در وسط راه کسي گل کردند
علقمه گريه کن حضرت سقا شده است
دوره کردند علمدار مرا،عباسم
به گمانم که سر جسم تو دعوا شده است
خوش قد و قامت من بخش شده پيکر تو
هرهجاي تن تو پخش به يک جا شده است
گفتم ات آب بياري نه که خود آب شوي
رود در محضر تو وصل به دريا شده است
قطعه قطعه بدنت را به سر نيزه زدند
اين همه تير چگونه به تنت جا شده است
پاشو با پاي خودت تا به حرم برگرديم
کمرم زيرفشار غم تو تا شده است
بي تو امنيت خيمه به خطر مي افتد
مضطرب از غم تو زينب کبري شده است
- شنبه
- 6
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه