ای دل پریشان ، دل پریشان توام من
ای سینه سوزان ، سینه سوزان توام من
ای نور دیده ، رفتی شهیده
گشتی ز محنت ، قامت خمیده
مظلومه زهرا (۲)
شام سیه شد روز روشن مرتضا را
در غربت شام غریبان توام من
گر چه صبورم غرقۀ اشک ملالم
می سوزم و شمع شبستان توام من
دعوت به صبرم می کنندم آشنایان
رفته شکیبا زار و نالان توام من
چون سر کنم ؟ خاک سیه شد منزل تو
در کنج عزلت دیده گریان توام من
سامان خانه رفته و غمخانه گشته
زهرا پرستار یتیمان توام من
از دیدن اشک یتیمان دل کبابم
فریاد از این غم خانه ویران توام من
ای همدمم ، همدم غم و مونس مصائب
پژمرده و سردرگریبان توام من
دارم هوای دیدنت امّا چه حاصل
در بند طوق و سجن هجران توام من
مهدوف رنج و ابتلاء ، محصور محنت
افسرده خاطر فاتحه خوان توام من
گوید #هدایت یا علی کوه شکیبا
کردی تحمّل چون ؟ بقربان توام من
- یکشنبه
- 7
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 9:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد هدایتی
عیسی رضاپور