• دوشنبه 3 دی 03

 محسن صرامی

مادر -(با آنکه باز امروز مادر ميکند کار)

624

با آنکه باز امروز مادر ميکند کار
پيداست دست خسته اش افتاده از کار

رنگش پريده ضعف دارد پيکر او
حتي برايش راه رفتن هست دشوار

سر دردهاي او امانش را بريده
اي درد ديگر از سر او دست بردار

فهميدم از طرز نگاه او ندارد
ميلي براي زندگي يک ذره انگار

گفتم بمان ديگر نزن از رفتنت حرف
فرمود دارد ميکشد همسايه آزار

گفتم دعا کن تا شفايت را بگيري
الجار ثم الدار را ميکرد تکرار

گفتم دل ما را چه خواهي کرد مادر
مشغول کار خانه شد با حال تب دار

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران