زینب آن ائینه زهراستی
معدن حجب و حیا تقواستی
درجلالت برتراز مریم بود
ریزه خوار درگهش حاتم بود
عیسی و موسی غلام درگهش
پادشاهان جهان خاک درش
ریشه ای از چادرش حبل المتین
صد چو مریم پرورد در آستین
خاک پایش لولو و مرجان شود
از نگاهش دردها درمان شود
دررخش نور ولایت منجلیست
یادگار فاتح خیبر علیست
نور تایید از زمین تا آسمان
پرتو افشانی کند بر کهکشان
آسمان گوئیا چراغانی شده
شهر یثرب پرتو افشانی شده
مفخر ام ابیها آمده
زینب کبری بدنیا آمده
تابش نورش جهان آرا شده
شادمان از دیدنش زهرا شده
مکتبش دانشگه صدق و صفاست
در حقیقت قهرمان کربلاست
آسمان معرفت را اختر است
درشجاعت رونوشت حیدر است
زینب کبری حسین را دلبر است
در مصاف رزم او را یاور است
نهضت کرب و بلا مدیون اوست
دین و قرآن تا ابد مرهون اوست
زین اب باشد بدنیا بی نظر
زاده مرجانه نزد او حقیر
ای گل گلخانه شیر خدا
(خامم)بر درگهت کمتر گدا
دعوتی کن بر حریمت شهر شام
گویم ای اخت الحسین برتو سلام
السلام ای بر علی نور دو عین
السلام ای عاشق روی حسین
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 18:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مقصود ایران منش
ارسال دیدگاه