• دوشنبه 3 دی 03


حضرت رقیه (سلام الله علیها ) -(السلام ای دختر شاه حجاز)

1018
1

السلام ای دختر شاه حجاز
السلام ای قبله گاه اهل راز
ای حریمت با صفا و  دلربا 
دستهای کوچکت مشگل گشا 
تو گل گلخانه طاها ستی 
تو شبیه حضرت زهرا ستی 
دررخت نور شرافت منجلیست
دررگت خون حسین این علیست
جدتو پیغمبر خاتم بود
ریزه خوار خوان تو حاتم بود
تا ابد در این جهان پاینده ای
آل سفیان مرده و تو زنده ای 
روگذارد بردرتو خاکیان 
خادم درگاه تو افلاکیان
ای کشیده رنجها و دردها 
ای اسیر پنجه نامردها
تازیانه زد بتو اهل جفا 
زجرها دیدی ز دست زجرها 
ازجفای دشمنان آزروده ای
طعنه ها از رهگذار بشنیده ای
عاقبت اندر خرابه خفته ای 
گوهراشگت زمژگان سفته ای 
آسمان میرفت آن شب ناله ها 

گشته پژمرده زغم آلاله ها
اشگها جاری همه باسوز دل 
زینب کبری پریشان و خجل
ناله ها و گریه ها و زمزمه
رفت تاقصر یزید آن همهمه
گفت این فریاد و واویلا زچیست
کرده ناراحت مرا ازآن کیست
حاجبی گفت این صدای دختراست
همچوگل اندر خرابه پرپر است    
خواب دیده گشته زارو دلغمین
چاره دردش حسین است و همین 
برلبش داردکه همچون مطلبی
گوید او بر عمه اش آین ابی 
ناله اورا که روشن شد سبب 
دادفرمان آن سیه دل نیمه شب
بازازغصه ورا افسرده اند
راس بابا را برایش برده اند
ناگهان ویرانه شد مثل سحر
دید آمد درطبق گویا قمر
پرده را از روی سربرداشتند
آتشی اندر دل او کاشتند
گفت بابای منی این حال چیست؟ 
دردمارا درخرابه چاره چیست 
آمدی باسر چرا بی پیکری
سربه سر زخم است خونین منظری
جای ما گشته چرا ویرانسرا
میزند دشمن به چه جرمی مرا 
بس کن ای( خادم ) ازاین غم درگذر
میکند آل علی برتو نظر
یک نگاهی کرکند برحال تو 
میشود مقبول حق اعمال تو 

  • دوشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران