زحمتت شد تا به اينجا اومدي
باز خدا را شكر كه حالا اومدي
از تو ممنونم كه از كوفه تا شام
هر جوري بود دنبال ما اومدي
بچه ها بيدار بشيد بابام اومد
نزده به خواهش من دست رد
چرا گريه ميكني بابا جونم
هيچ كسي حتي يه بار منا نزد
دخترت نوازشاتو كم داره
چي شده چرا نگاهت غم داره
ورم صورتم از سيلي كه نيست
شايد از تب صورتم ورم داره
در نمياد اگه ميبيني صدام
مال خستگي و هواي شام
گوشواره هامو خودم هديه دادم
فكر نكن كسي كشيده از گوشام
پاي تو تا پاي جونم ميشينم
از لبات با گريه بوسه ميچينم
اگه پير شدم تو فكرشم نكن
فداي سرت اگه تار ميبينم
بگذريم تنگ شده بود دلم برات
راستي چي اومده بر سر لبات
خير نبينه هر كي اينجور تو را زد
الهي بميرم و بشم فدات
چرا بر ميگردوني ازم روتا
كي شكسته بين دوتا ابروتا
كاش ميمردم و نميديدم بابا
كي بهم ريخته رگاي گلوتا
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه