مادر ، خزون شده بهار زینب
ببین که بیقرار زینب
بیا بشین کنار زینب
مادر
مادر ، شکست اگرچه پر و بالت
راحت باشه دیگه خیالت
ایشالا که خوب بشه حالت
مادر
مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند
برای دلخوشی من بخند
زخمای تو قاتل زینبند
مادر
مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی
از زیر در تا بیرون اومدی
چه ساعتی چه صحنه ی بدی
مادر
مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد
سوختگی سر تو خوب نشد
له شدی پیکر تو خوب نشد
مادر
مادر ، با هر نفس خونی میشه لبات
رمق نداره پس چرا صدات
کشتی منو با این وصیتات
مادر
مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر
هی زیر لب چرا تو سر بزیر
همش میگی زینب میشه اسیر
مادر
مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن
فقط یه جمله ای بگو به من
بگو حسین منو می کشن؟
مادر
مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو
وظیفه های من چیه بگو
دردسر یه زن چیه بگو
مادر
مادر ، کربلا کربلا میگی چرا
ذبیح بالقفا میگی چرا
غسیل بالدماء میگی چرا
مادر
مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش
خنجرو میذارن رو حنجرش
پیش چشام جدا میشه سرش
مادر
- پنج شنبه
- 11
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه