غیرت خاکسترش رنگ دگر داشت
شعلۀ بال و پرش میل سفر داشت
آن که در این یازده سال یتیمی
تا که عمو بود انگار پدر داشت
از چه بماند در این خیمۀ خالی
آْن که ز اوضاع گودال خبر داشت
گفت: به این نیزۀ خشک و شکسته
تکیه نمی زد عمو یار اگر داشت
رفت مبادا بگویند غریب است
یا که بگویند عمو کاش پسر داشت
آمد و پیشانی زخمیِ شه را
از بغل دامن فاطمه برداشت
در وسط بُهت دلشورۀ زینب
شکر خدا دست، یعنی که سپر داشت
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
- 
                            علی اکبر لطیفیان

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه