• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت عبدالله بن حسن(ع)،(هیچ كس چون من به كار عشق مشتش وا نشد‏)

2688
3

هیچ كس چون من به كار عشق مشتش وا نشد‏

هیچ جانبازی چو من در قتلگه شیدا نشد

دست هایم ضربه گیر تیغ ها شد هر طرف

‏هیچ دستی مثل دست من سپر این جا نشد

 

شیوه اعجاز دستم دشمنان را کور کرد

‏دست موسی هم نصیبش این ید و بیضا نشد

می کند دست و سرم از رهبرم دفع بلا

‏حیف چون سقا دو دستم هدیه بر زهرا نشد

تو به مقتل هم یتیمان را نوازش  می کنی

‏هیچکس چون تو برای این دلم بابا نشد

ناله های غربتت شد قاتل جانم عمو

‏به که با زن ها اسیری رفتنم امضا نشد

تا قیامت ای عمو از عمه ام شرمنده ام

‏او حریف این سماجت های بی پروا نشد

چون که آهنگ اسیری را شنیدم در حرم

‏خواستم با عمه باشم ای عمو اما نشد

شاعر:محمو ژولیده

 

 

  • پنج شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران